محمدباقر رضایی نویسنده رادیو با نگاهی به یكی از آثار دكتر حسن خجسته معاون پیشین صدای رسانه ملی، نكاتی درباره نویسندگی در رادیو مطرح كرده است.
این تحقیق كه به طور اختصاصی برای "رادیو تهران" نوشته و ارسال شده به این شرح است:
در طی این سالها مطالب و كتابهایی در زمینهی نویسندگی برای رادیو نوشته یا ترجمه شده كه تا حدی بر كار نویسندگان تاثیر داشته. اما همین جا باید اضافه كنم كه تعداد این كتابها و مقالهها در واقع از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیكند؛ این در حالی است كه اغلب آنها اگر از روی دست هم نوشته نشده باشند، بیشتر، حاصل نگرشها و تجربههای شخصی نویسندهاند و اگر به آنها دقت شود هرگز نمیتوانند به عنوان یك راهنما و راهكار اصولی و عمومی، مورد استفاده نویسندگان دیگر بخصوص نسل جوان قرار گیرند.
در این میان «دكتر حسن خجسته» كه به سبب مسئولیتش در معاونت رادیو، بیشتر از دیگران احساس تعهد میكرد، دست به ترجمهی مطالب و كتابهایی دربارهی رادیو و مختصری هم دربارهی نویسندگی برای رادیو زد كه خب، اغلبشان ترجمه بودند و ماهیتا به درد نویسندگان داخلی نمیخوردند، اساسا به كار نوشتن برای رادیوهای كشور خودمان نمیآمدند، جز البته در برخی از اصول و قواعد كلی كه میتوانست تا بیست سی درصد برای بخشهایی از نویسندگی مفید باشد. اما در میان همهی تلاشهای نوشتاری دكتر خجسته یك مطلب با عنوان «اصول نوشتار رادیویی» وجود دارد كه با دقت در آن میتوان بهرههای ارزشمندی برای نویسندگی در رادیوهای خودمان از آن كسب كرد.
در واقع اگر به همهی آنچه كه دربارهی نویسندگی برای رادیوهای خودمان نوشته شده دقت كنیم میبینیم این مقاله اگر بهترین نباشد، لااقل یكی از دو سه مقالهی برتر در میان همهی آنهاست.
بنابراین، آن را دقیق و دلی مرور میكنیم تا ببینیم چرا این مقاله، كاربردی و اصولی است و از نظر این قلم كه سالهایی چند در كنار فعالیتهای ادبی و رسانهای دیگر، در رادیو، هم نویسندگی كرده و هم مسئولیت تحریریه و واحد ویرایش را به عهده داشته میتواند اگر خوب خوانده شود، برای نویسندگان جوان (و حتی قدیمی) رادیو نقطهی عطفی در مطالعه و آموزش این رشته باشد.
مولف محترم در این مطلب، بعد از مقدمات و زمینهچینیهای ضروری، در اصلیترین و كاربردیترین بخش مقاله، رعایت دو اصل را بسیار مهم دانسته و گفته است:
«متن رادیویی باید در عین حال كه جنبهی تفسیر ناپذیری دارد، تفسیرساز باشد و در عین حال كه تقطیعی است باید جنبهی پیوستگی آن رعایت شود...»
باید اعتراف كنیم كه این گزاره در آغاز كلام بسیار خوش نشسته و به رادیوهای ما میآید.
بنابراین نویسندهی رادیوهای ایران با رعایت این دو اصل میتواند متنی قابل قبول برای رادیو بنویسد؛ البته به شرط آن كه معیارهای چهارده گانهای را كه در جلسات متعدد كمیتههای فنی معاونت صدا وضع شده است رعایت كند.
یادآوری آن معیارها گرچه تكرار مكررات است، ضرری نخواهد داشت و مخصوصا برای جوانترها ضروری است:
«گویایی و رسایی - یكدستی زبان متناسب با موضوع برنامه - نزدیكی به زبان رایج در بین مردم و پرهیز از تكلف و تصنع - پیراستگی از تعبیرهای مبتذل و كوچه بازاری و جاهلی - محترمانه بودن و پیراستگی از سرزنش و توهین و تحكم - دوری از مداهنه و تملق و تعارفهای بیجا - پیراستگی از واژهها و تعبیرهای عربیای كه در فارسی امروز معمول نیست - تلفظ واژهها بیگانه مطابق ؛ ساختار آوایی زبان فارسی - كوتاه بودن جملهها - مطابقت با ساختار زبان فارسی - مطابقت با گویش رسمی و رایج در كشور و كاربرد گویشها و لهجههای دیگر بر اساس مقررات سازمان - تنوع واژگانی با توجه به زایندگی زبان و بار معنایی كلمات و تحمیل نكردن واژگان جعلی به زبان - پیراستگی از واژههای فرنگیای كه معادل فارسی دادند - خوش آهنگ بودن تركیبات و نبودن تنافر در بین آنها.»
در ادامه و در توضیح و تشریح آن دو اصل اولیه آمده است:
«رادیو رسانهای تفسیر ساز یا تخیلزاست زیرا مخاطب آن در خلال آنچه میشنود همه چیز را برای خود به تصویر میكشد و حتی لحن و نوع صدای گوینده، سبب میشود كه شنونده در تخیلات خود از او، شكل و شخصیتی خاص بسازد و این به معنای تفسیرسازی مخاطب از من برنامه است.»
اما این «تفسیرسازی» روی هم رفته به چه معناست؟
دكتر میگوید: وقتی از تخیلزایی یا تفسیرسازی رادیو سخن میگوییم جهت نگاه ما از مخاطب رادیو به این رسانه است، و اضافه میكند: رادیو بدان علت تخیلزا یا تفسیرساز است كه مخاطب آن در فهم برنامههایش مشاركت فعال دارد، در حالی كه تلویزیون، معنای مورد نظرش را به وسیلهی تصویر به همراه صدا یا حتی فقط نمادهای تصویری بدون مشاركت بیننده به او منتقل و او را از هرگونه فعالیتی برای درك معنا، بینیاز میكند.
احتمالا برای همین است كه «مك لوهان» رادیو را رسانهی گرم و تلویزیون را رسانهی سرد مینامد.
حالا اگر از سمت رسانه به مخاطب بنگریم چه میشود؟
دكتر میگوید: آنگاه رادیو را تفسیر ناپذیر و تلویزیون را تفسیرپذیر مییابیم و ما اگر بپرسیم این به چه معناست؟
توضیح میدهد: متن یك برنامهی رادیویی را، نویسنده و برنامهساز نمیتوانند تفسیر كنند بلكه مخاطب با تخیل خود آن را تفسیر میكند. در مقابل، متن برنامهی تلویزیونی كه مخاطب آن را از طریق نمادهای تصویری درمییابد، در حقیقت همراه با تفسیر خاصی است كه ناشی از ویژگیهای نمادهای به كار رفته در برنامه است.
بر این اساس، برنامهساز تلویزیون نمیتواند تفاسیر تصاویر ارسالی را تغییر دهد مگر به كمك نمادهای دیگر كه البته همهی آنها تفاسیر آشكار و پنهان و خواسته و ناخواستهی خود را دارند؛ یعنی اگر تصویر دیگری پخش شود، باز برنامهساز تلویزیون نمیتواند تفسیر ذاتی آن را تغییر دهد به علاوه، مخاطب از پذیرش تفسیر برخاسته از تصویر، گریزی ندارد.
مولف در انتهای بحث مربوط به اصل تفسیرناپذیری اما تفسیرسازی در برنامهها و از جمله متن مكتوب رادیویی، تاكید كرده است كه ما نباید از این اصل، برداشت غلطی داشته باشیم و فكر كنیم جملات متن نباید ابهام داشته باشد و باید كاملا صریح و روشن باشد، بلكه برعكس، نویسنده یا گوینده یا تهیهكنندهی برنامه باید متن را «آگاهانه» مبهم یا غیرمبهم و واضح یا غیرواضح كند؛ یعنی در جاهایی كه نوعی از ابهام یا تعلیق، مورد نظر نویسنده یا تهیهكننده است و او نتیجه و تفسیر خاصی از آن میطلبد، ضرورتا موظف است بعضی كلیدواژههای راهنما را در متن قرار دهد.
اینجا دكتر روی نكتهی مهمی انگشت گذاشته و این كلیدواژهای كه از آن سخن گفته در واقع راز و رمز هر نوشتهای است.
به قول او «وقتی اخبار رادیوهای بیگانه را پیگیری كنیم میبینیم آگاهانه كلید واژههایی در آنها مستقر است كه در واقع برای هدایت تفسیر یا تخیل مخاطب به سمت هدف مورد نظر در جملات خبر تعبیه شده است.» حالا میرسیم به اصل دوم یعنی: تقطیع در عین پیوستگی.
این اصل، بخصوص در ایران كه رادیوها شنوندههای گذری و مقطعی دارند (مثلا در تاكسی یا مترو و غیره) میتواند بسیار قابل توجه باشد. همانطور كه میدانیم، رادیو به علت ماهیتش و قواعد زبانی و شرایط محیطی مخاطبانش، همواره با خطر قطع یا تضعیف ارتباط با مخاطب مواجه است و (از نارساییهای فنی و بیكفایتی برخی عوامل و صدها مورد این چنینی گذشته) قطع ارتباط مخاطب با رادیو در لحظه یا لحظاتی از برنامه تقریبا حتمی است.
حال كه قطع برنامه در كشور ما خارج از ارادهی برنامهساز یا حتی خود مخاطب است، وظیفهی نویسنده در متن چیست؟
دكتر میگوید: تقطیع در عین پیوستگی.
و توضیح میدهد: برای حفظ ارتباط پیوست یا ارتباط موثر مخاطب با متن برنامهی رادیویی، آن برنامه باید از بخشهای كاملا مستقل از حیث كلام و معنا و در عین حال واقعا متصل و پیوسته به یكدیگر تشكیل شود؛ یعنی اگر این اصل رعایت نشود، هنگامی كه بر اثر اتفاقی ارتباط با مخاطب برای لحظهای قطع شود او در ارتباط مجدد معنا و منظور نویسنده و برنامهساز را درست درنمییابد و به همین علت رضایتش از برنامه به حداقل میرسد.
منظور دكتر بسیار واضح و روشن است و در واقع از اصلیترین روشهای ارتباط موثر در رسانههای پیشرفتهی جهان به شمار میرود آنها هر برنامهی رادیویی خود (البته نه همهشان بلكه بعضیهایشان) را به بخشهای مستقل چند دقیقهای اما متصل به هم تقسیم میكنند و پیام اصلی را مانند نمك در غذا، در همهی آن بخشها میگنجانند.
دكتر هم در نوشتهی راهبردی خود برای نویسندگان رادیو، معتقد به همین روش است و توصیه میكند كه گرچه نویسندگی برای رادیو از این لحاظ بسیار سخت است اما نویسندهی واقعی باید در هر بخش حداكثر بین پنج تا هشت دقیقهای طرحی از پیام كلی برنامه به مخاطب بدهد و در بخشهای متعدد برنامه، آن طرح را كاملتر و واضحتر كند: یعنی اگر شنوندهای نصف برنامه را نشنید، لب پیام برنامهساز را از همان نیمهای كه شنیده دریافت كند.
آیا در رادیوهای ما، این شیوه رعایت میشود؟
دكتر میگوید متاسفانه در رادیوهای جمهوری اسلامی ایران، هنوز بعضی از همكاران، هرچند با سابقهی چند ساله، به برنامه و نوع تاثیر در مخاطب از منظر دههِ هفتاد میلادی یا دههی چهل و پنجاه شمسی مینگرند ...
و اضافه میكند: اگر در متن مكتوب این نوع برنامهها به دقت بنگریم، درمییابیم كه متن آنها بیشتر به مقالهی علمی شبیه است تا یك نوشتهی رادیویی به قول او این برنامهها ممكن است از محتوای بسیار خوبی برخوردار باشند. اما چون اصل تقطیع و پیوستگی در آنها مراعات نشده است نمیتوان آنها را برنامهی موفق رادیویی دانست. براساس این نظریهها،در همهی برنامههای رادیویی و مخصوصا موضوعات مهم، ارجاعات هر بخش به بخشهای قبل بسیار ضروری و تعیینكننده است زیرا موجبات پیوستگی بخشهای منقطع و مستقل را فراهم میسازد.
نویسندهی رادیو با رعایت این دو اصل، به شرط آن كه اصول چهارده گانهی مصوب را هم مدنظر داشته باشد، میتواند متنی واقعی برای برنامههای رادیویی خلق كند كه البته غیرممكن نیست اما نویسندگانی كه بتوانند چنین مهمی را با مهندسی و خلاقیت خاصی انجام دهند حكم كیمیا دارند! تازه اگر هم یافت شوند!
*محمدباقر رضایی نویسنده رادیو با نام مستعار " باقر رجبعلی" هم مطالبی در سایتها و نشریات گوناگون درباره رادیو و مفاخر و مشاهیر این رسانه منتشر میكند!
مخاطبان در سرتاسر دنیا از طریق وب سایتWWW.RADIOTEHRAN.IR ضمن استفاده از پخش زنده شبكه، در جریان آخرین خبرهای رادیو تهران قرار بگیرید.
كانال رادیو تهران را در پیام رسان بله به نشانی radiotehranplus@ جستجو كنید.
علاقهمندان میتوانند برنامههای رادیو تهران را از اپلیكیشن ایران صدا دریافت كنند.
*هرگونه بهره برداری و استفاده از محتوای پایگاه اطلاع رسانی رادیو تهران تنها با ذكر منبع مجاز است.